
السلام و عشق بر تو آفتاب
لحظهای بیرون بیا از این حجاب
سخت تاریک است این کُنجِ مخوف
دوستتر میدارمت من بینقاب
باز افتادم به سیلابِ سراب
مثل یک ماهی به دنبال حباب
غرق در دریای پر جوش و خروش
من به قلاب توام در پیج و تاب
السلام و عشق بر تو آفتاب
السلام و عشق ای رویای ناب
وسعت مهرِ مرا اندازه نیست
دوست میدارم تو را من بیحساب
لحظهها طی شد همانند شهاب
بوسه های مست چون عطر گلاب
خانه کردی در دلم با یک غزل
ساز کردی قصهای پر آب و تاب
آه از این روزگار پر شتاب
بوسهای از نو بده پر التهاب
تازه کن آن خاطرات مست را
باز هم بر سایههای شب بتاب
مرضیه عطایی «ارغوان»
آخرین دیدگاهها