خورشید سر میکشه، دلتنگش میشم. اسمش توو شعرهام خورشیده. ماه در میاد دلتنگش میشم. ماه پیغامبر شبهای دلتنگیهامون بود.
مث نسیم پیچید توو موهام.رقصید و رقصید، تا اومدم سرم رو بچرخونم، از لابه لای موهام فوری رفت. حالا نسیم هم دلتنگم می کنه.
می دونی؟ عمر عشق کوتاهم باشه، یادگاریش یه عمره. زخمش عمیقه، هم دیر خوب میشه هم جاش می مونه. خوبه که جاش می مونه. هربار که یادت می افته، کلی نقاشی قشنگ می کشی، کلی شعر خوب می نویسی.کلی حس خوب میاد توو باغ دلت، گلستان میشه. خوبه که، نیست؟
مرضیه عطایی”ارغوان”
آخرین دیدگاهها