روزانه نویسی(۴)…

این تنهایی یک گنج است. گنجی که هر چه زمان می‌گذرد برای من قیمتی‌تر می‌شود. مهم نیست آدم‌ها کجای این داستان هستند، حباب تنهایی من آن‌قدر غنی هست که تمام مرا اغنا کند.

نمی‌شود همه‌چیز را با آدم‌ها و درجمع آنها تجربه کرد. من در این مورد تجربه‌های زیستی زیادی دارم. در میان آدم‌ها حتی آسمان را نمی‌شود خوب تماشا کرد. نرمک نوازش نسیم را هم نمی‌شود ذره‌ای چشید. نمی‌شود شعر را نفس کشید، با باران عشق‌بازی کرد.

شادی‌های بزرگ من همیشه در تنهایی‌های ویژه رقم خورده است. کسی نمی‌داند که چه شکوه و جلالی در پشت حصار تنهایی من در حال رقصیدن است. نه می‌خواهم و نه می‌توانم که این شکوه را با کسی به اشتراک بگذارم. در این مورد یک تنهاخور حقیقی هستم.

شکوه این حباب تنهایی قابل وصف نیست.

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *