روزانه نویسی (۶)

حساب روزهای هفته از دستم بیرون رفته است. امروز چندشنبه است؟

مهم نیست که چند شنبه باشد. من از مدار روزها و روزمرگی‌ها بیرون آمده‌ام. دلم فقط یک گوشه‌ی خلوت، یک کنج دنج می‌خواهد. چشم‌هایم را ببندم و نسیم مهربان شهریوری گونه‌هایم را نوازش کند. عاشقانه‌ها از قلب دفترم بیرون بزنند. بعد از این تابستان داغ، این نسیم مهربان شهریوری عجیب می‌چسبد.

 

ای سایه صبر کن که بر آید به کام دل

آن آرزو که در دل امیدوار توست…

 

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *