خوشحالم که دنیایم کمکم دارد از دنیای آدمهای آزاردهنده جدا میشود. تمام وقتم برای خودم است. تمام فکرم برنامهریزی برای کارهای خودم است. لحظههایم را حرام هیچکس نمیکنم. از وقتی شناختم نسبت به خودم بیشتر شده، بیشتر قدر خودم را میدانم، کمتر با دنیای دیگران سر و کله میزنم. هرچند دیر ولی بالاخره این اتفاق افتاد.
هنوز هم پارازیتهایی هست. تا این لحظه موفق نشدهام جزیرهی تنهاییام را مستقل کنم. هر ازگاهی کسی سرک میکشد و حباب تنهاییم را میشکند. همان حبابی که برای آرامش به آن نیاز دارم. صد البته نوشتن دیوار تنهاییم را در برابر پارازیتها خیلی خیلی محکمتر کرده است. دو داستان موازی در ذهنم در حال خلق هستند. هر کدام زرنگتر بود زودتر خلق میشود. قرار است برای نوروز چهارصد و چهار پی دی اف یک داستان کوتاه را به دنیای نوشتنم هدیه کنم .
خیلی هیجانبخش است.
نوشتن خوب است. نوشتن عالی ست. هر قالبی که باشد نوعی پرواز، شکلی از رهایی ست. شعر باشد یا داستان فرقی ندارد. یادداشت باشد یا جستار، باز هم فرق نمیکند. مهم فقط نوشتن است.
آخرین دیدگاهها