🔹 یک نگاه کوتاه به سه ترجمه از هملت
از تراژدی هملت، شاهکار ویلیام شکسپیر، چند ترجمهی فارسی به قلم مترجمهای بهنام منتشر شده است. در این یادداشت کوتاه به بررسی آثار ترجمه شده از نمایشنامهی هملت، به قلم م.آ. بهآذین، مسعود فرزاد و ادیب سلطانی پرداختهام.
یکی از اصول بررسی ترجمه تطابق آن با متن اصلیست. با علم به اینکه هرسه مترجم، مترجمهای شناخته شدهای هستند، میتوان از فاکتور مطابقت با متن اصلی چشم پوشی کرد. اما تطابق با متن اصلی، وفاداری به مفهوم و ساختار جملات و حس و حال متن اصلی را بهتر نشان میدهد. از نظر من تعادل بین زیبایی و وفاداری در هر ترجمه بسیار اهمیت دارد.
کتاب اینترنتی «هملت» به زبان انگلیسی را از برنامهی «کتابراه» تهیه کردم. بعد از نگاهی اجمالی تصمیم گرفتم بخش کوچکی از نمایشنامه را انتخاب کنم و هر سه ترجمه را در مورد یک پاراگراف خاص بررسی کنم.
از نگاه من، بدون متن اصلی قضاوت در مورد ترجمه آسان نیست. حتی با علمِ به اینکه هر سه مترجم مترجمهای سرشناسی هستند.
در هر سه ترجمه حفظِ سبک و لحن اصلی متن به خوبی انجام شده است.
از میان این سه ترجمه ادیب سلطانی به تاریخ نمایشنامه بیشتر توجه کرده است. عنوان نمایشنامه این تفاوت را نشان میدهد. ادیب سلطانی عنوان نمایشنامه را «سوگنمایش هملت، شاهپور دانمارک» ترجمه کرده است. با این عنوان ذهن خواننده برای یک اثر کاملاً تاریخی آماده میشود. از سویی دو زبانه بودن ترجمهی ادیب سلطانی یک امتیاز محسوب میشود، در هر صفحه به راحتی به متن اصلی دسترسی داریم. شاید شناسنامهی تاریخی اثر در ترجمهی ادیب سلطانی به خوبی حفظ شده باشد، اما برای خوانندهی معاصر شاید این زبان کهنه و مهجور کمی از جاذبهی اثر بکاهد.
البته برای بررسی علمیتر، باید جمله به جملهی نمایشنامه مورد بررسی قرار بگیرد .
کما اینکه گاهی در بخشی از کتاب ترجمهی یک مترجم بهتر جلوه میکند و در بخش دیگر انگار نتیجه عکس میشود. با یک پاراگراف یا حتی چند صفحه از کتاب نمیشود در مورد کل ترجمه نظر داد. شاید به طور اتفاقی یک پاراگراف بهتر ترجمه شود و از ساختار زیباتری استفاده شود، بیشک این دلیل بر برتری کل اثر ترجمه نمیتواند باشد.
پاراگرافی از صحنهی پنجمِ پردهی چهارم بخشِ انتخابی من بود. این بخش صفحهی ۲۰۱ از pdf ترجمهی بهآذین ، صفحهی ۲۸۰ ترجمهی ادیب سلطانی و صفحهی ۱۷۶ از ترجمهی فرزاد است.
در قسمتی از متن ، اوفیلیای زیبا را
Pretty Ophelia !
به آذین «اوفیلیای زیبا» و ادیب سلطانی «اوفیلیای قشنگ» ترجمه کرده است
فرزاد این عبارت را «بیچاره اوفیلیای زیبا » ترجمه کرده است. در متن اصلی معادلی برای «بیچاره» وجود ندارد.
شاید اضافه کردن چنین صفتی در اجرای نمایش و شرح حال و هوا و حس نمایش جاذبه داشته باشد.
در این پاراگراف:
To be your valentine
بهآذین آن را «تا والانتینتان باشم» ترجمه کرده است.
ادیب سلطانی ترجمه کرده است: «تا والنتاین شما باشم.»
فرزاد این عبارت را «تا نامزد تو باشم» ترچمه کرده است.
در جایی دیگر:
Saint Valentine’s day
ادیب سلطانی « روز اسپنت والنتاین» ترجمه کرده است. اسپنت ریشهی اوستایی دارد و از نظر لغوی به معنای پاک و مقدس است. مسعود فرزاد «عید سنت والانتین» ترجمه کرده است و با یک پانویس کامل این آیین را شرح داده است. «روز جشن سنت والانتین» ترجمهی بهآذین است.
به غیر از استفاده از زبان کهن به نظر من از نظر زیبایی شناسی، زیبایی ترجمه در ترجمه ادیب سلطانی فدای وفاداری شده است.
اتفاقی که برعکس آن در مورد ترجمه مسعود فرزاد رخ داده است
در این بخش انتخابی، در ترجمه مسعود فرزاد وفاداری فدای زیبایی شده است.
در همین سطح بررسی که انجام دادم ، در این سه ترجمه، تعادل بین وفاداری و زیبایی در اثر به آذین بیشتر محسوس است.
توجه به خواننده و دغدغهی رساندن بهتر پیام به خواننده در اثر فرزاد مشخص است. پاراگرافی که فرزاد ترجمه کرده است هیچ ابهامی ندارد.
ادیب سلطانی کمتر به خواننده توجه داشته است. حساسیت وفاداری به متن اصلی در کار ادیب سلطانی بسیار پررنگ است.
فرزاد اما به خواننده بیشتر توجه داشته است.
حد وسط هر دو، به آذین است که همزمان با توجه به وفاداری به انتقال سلیس پیام هم توجه داشته است.
ژرژ مونن زبانشناس فرانسوی، در کتاب «روح زبانها» گفته است: «ترجمه مثل زن است یا زیبا و خیانتکار است یا زشت و وفادار.»
اولین بار این جمله را از استاد ترجمهی متون ادبی در دانشگاه شنیدم: «ترجمه مثل زن است اگر زیبا باشد وفادار نیست اگر وفادار باشد زیبا نیست.»
✍ مرضیه عطایی «ارغوان»
آخرین دیدگاهها