🔳 غزل‌نوش

شکوفه ریز شد از نو تمامِ باغِ تنم
به معجزِ تو بهار است دوباره پیرهنم

در آسمانه‌ی عشقِ تو مست می‌رقصم
مدام عطرِ تو دارد سپیده‌ی چمنم

دی‌ام بهار شد از مهربانیِ قدم‌ات
هوای تو چه نسیمانه ریخت در وطنم

گرفته بیرقِ پیروزی این غزل در دست
خلافِ خُبثِ زمانه حریفِ اهرمنم

که گفته قسمتِ تو شوکران تنهایی‌ست
غزل بنوش و بنوشان شرابِ کهنه منم

مرضیه عطایی «ارغوان»

 

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *