🔳 نارنجی…

امروز بین زمزمه‌ی یاداشت‌های عباس معروفی، به یاد «نارنجی» افتادم. حیف است که عباس معروفی بخوابد و «نارنجی» تمام شب‌های تاریخ را هم تاب بیاورد، او را نبیند.
«نارنجی» دیگر شعر تازه ندارد. خنده‌ی مستانه‌اش هم که در  بادها گم شد.
کسی به فکر دلتنگی بزرگ « نارنجی» هست؟
حیف است که «نارنجی» فقط خواب عاشقانه‌های عباس معروفی را ببیند
کسی می‌داند که این دنیا
با میلیارد میلیارد آدم
حالا برای «نارنجی» چقدرخالی و پوچ است؟

 

مرضیه عطایی «ارغوان»

  • مرضیه عطایی«ارغوان»
به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *