🔳 حسرت…

 

من به چشم‌های تو
که هر روز در آینه تماشایت می‌کنند
من به واژه‌هایی که
در دهان تو می‌چرخند و درفضا می‌رقصند
من به زنجره‌هایی که شب‌ها برای تو ناشکیب لالایی می‌خوانند
من به گنجشککانی که هر صبح برای تو  در باغچه غوغا می‌کنند
من به شمعدانی‌هایی که در گوشه‌ی حیاط هر بعدازظهر تماشایت می‌کنند
من به قمری‌هایی که در کنار باغچه می چرخند و
هر روز بر ردپای تو راه می‌روند
من به تمام اینها حسادت می‌کنم…

مرضیه عطایی«ارغوان»

 

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *