من به چشمهای تو
که هر روز در آینه تماشایت میکنند
من به واژههایی که
در دهان تو میچرخند و درفضا میرقصند
من به زنجرههایی که شبها برای تو ناشکیب لالایی میخوانند
من به گنجشککانی که هر صبح برای تو در باغچه غوغا میکنند
من به شمعدانیهایی که در گوشهی حیاط هر بعدازظهر تماشایت میکنند
من به قمریهایی که در کنار باغچه می چرخند و
هر روز بر ردپای تو راه میروند
من به تمام اینها حسادت میکنم…
مرضیه عطایی«ارغوان»
آخرین دیدگاهها