تازه نوشته ام داغ بخوانید
♡اردیبهشت…
عطر بهار نارنج باشد و تو نباشی کجای این بهار بهار است؟ کجای این روزها اردیبهشتی؟ مرضیه عطایی”ارغوان”
اردیبهشت ۱, ۱۴۰۳
بدون دیدگاه
♡حسرت…
تو نباشی تمام هست و نیست دنیا حسرت می شود می افتد به جان زندگی مرضیه عطایی”ارغوان”
فروردین ۳۱, ۱۴۰۳
بدون دیدگاه
♡مثل نفس…
دوست داشتن تو مثل نفسکشیدن است مدام و بیوقفه! بازایستم میمیرم! مرضیه عطایی”ارغوان”
فروردین ۱۹, ۱۴۰۳
بدون دیدگاه
♡مبتلا…
مبتلا شدهام به شوقی که به هیچ دیداری فرو نمینشیند انگار تپنده و عاشق! به اندوهی که هیچ شعری زیر بار آن نمیرود نه با تعویذ نه تبرک و دعا! مرضیه عطایی “ارغوان” ۱۳ ۰۱ ۰۳
فروردین ۱۹, ۱۴۰۳
بدون دیدگاه
♡ مراقبه…
تصور کن در یک کلبهی ساحلی نشستهایم. در کنار شومینه، در تب آتش، با صدای موج برای هم قصهی عاشقانه میبافیم. صدای رعد و برق از دور دستها میآید و من اصلا نمیترسم. حضور تو آرامش محض است. با لیوان
فروردین ۱۸, ۱۴۰۳
بدون دیدگاه
♡بهار یعنی تو !
چه بیحساب شکفتم، چقدر گل دادم به سالنامهی عمرم، بهار یعنی تو! #مرضیه_عطایی_ارغوان نوروز پیروز!🍃
فروردین ۱۱, ۱۴۰۳
بدون دیدگاه
دستهها
- داستانک (۶۴)
- درباره ی من (۱)
- سپید (۸۱)
- غزل، ترانه و رباعی (۶۷)
- قجرنویسی (۷)
- کتاب ها (۵)
- مقاله ها (۳)
- یادداشت ها (۹۵)
آخرین دیدگاهها