تازه نوشته ام داغ بخوانید

🔷 آهوی شکاری

آهوی شکاری   تهمینه زیر نور مهتاب، از میان بوته‌های گون می‌گذشت. با پرده‌ی اشک تمام تنگه را تیره و تارمی‌دید. صدای آبراهه‌های سیلابی فصلی درسکوت شب بیشتر به گوش می‌رسید. آسمان به زمین نزدیک شده بود. می‌شد ستاره چید.

ادامه مطلب »

پاییز

پاییز جوانه می‌زند با تو تاراج خزان را که نمی‌فهمم مستم من از این نگاه شیرینت مستیِ رَزان را که نمی‌فهمم در موج صدای تو دلم گم شد صد بار مرا غریق دریا کن طوفانی‌ام و عجیب بی‌تابم در گوش

ادامه مطلب »

نهال تجدد / ژان-کلود کاریر

سکوت کرده‌ام که کلمات نپرد. اولین بار است که بعد از یک سخنرانی این‌قدر از خود دور شده‌ام، این‌قدر به خودم نزدیک شده‌ام. این‌قدر هول عملی کردن ایده هایم به جانم افتاده است، این‌قدر بلند پرواز شده‌ام. اولین بار است

ادامه مطلب »

روزانه نویسی (۷)

خوشحالم که دنیایم کم‌کم دارد از دنیای آدم‌های آزاردهنده جدا می‌شود. تمام وقتم برای خودم است. تمام فکرم برنامه‌ریزی برای کارهای خودم است. لحظه‌هایم را حرام هیچکس نمی‌کنم. از وقتی شناختم نسبت به خودم بیشتر شده، بیشتر قدر خودم را

ادامه مطلب »

روزانه نویسی (۶)

حساب روزهای هفته از دستم بیرون رفته است. امروز چندشنبه است؟ مهم نیست که چند شنبه باشد. من از مدار روزها و روزمرگی‌ها بیرون آمده‌ام. دلم فقط یک گوشه‌ی خلوت، یک کنج دنج می‌خواهد. چشم‌هایم را ببندم و نسیم مهربان

ادامه مطلب »

روزانه نویسی (۵)

روزها با سرعت شگفتی در حال گذر هستند و من نمی‌دانم چطور اینهمه دغدغه را در این محدودیت زمانی بگنجانم. آدم‌های دور و برم هم کمی محسوس‌تر پرتوقع شده‌اند و انگار گاهی از پس این حجم از توقع بر نمی‌آیم.

ادامه مطلب »